خسته!

افراد معدودی هستن که می‌دونن

«خسته شدم»

یعنی چی

پ.ن:

شب خوبی بود برا مردن

حروم شد!

سکوت!

سکوتی که در من می بینی نه نشانه ی تامل است

نه نشانه ی رضا است

نه نشانه ی تردید…

من خیلی پرت شده ام…

صدایم را نمی شنوی…

دنیای جدید!

فکر کنم وارد دنیای اشیا شدم رفته!

یا الله!

ولا خرج حبک من قلبی

پ.ن:

ما قطعت رجایی منک . . .

خون!

مرا کشتی به خون ما وضو کن 

به آب دیده خون را شست‌وشو کن

اگر باور نداری جان به لب را 

لبم را با لب خود روبرو کن

آرزو

امشب تنها

آرزوی من توئی!

پ.ن:

از درد مگو که پر ز دردم بی تو

هیهات که من شاد بگردم بی تو

+ الان وضعیت کسی رو دارم که رو اره نشسته!!

حیف!

حیف از اون همه نوشته هایی که ذخیره شده موند و ارسال نشد و حرفهای که گفته نشد!

پ.ن:

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین

به خدا معشوقه ی من بالاییست

یادگاری!

شب بهانه است

خواب هم

برای دیدنت!

پ.ن:

به یاد سالهای قبل!

صریح!

اینجا تنها یک مخاطب خاص دارد و بس!

پ.ن:

لطفا سوال نفرمایید و به خودتون نگیرید!

پایگاه!

کلاس 16-18

استاد: بچه ها این table ها رو با اوراکل یا mysql پیاده کنید! 1 ساعت وقت دارید 5 نمره . ..

بچه ها : نـــــــــــــــــــــــه! چی میگی؟ اینا؟ 18 تا جدوله با کلی کلید !

استاد: چقدر غر میزنید! 59 دقیقه!

بچه ها : . . . .. . !(فحش به استاد!)

نیم ساعت بعد!

استاد: کی تموم کرده؟

من: من استاد!

استاد : واقعا؟ با همه کلید هاش؟

من: آره!

استاد: آورین آورین پسرم! بچه ها بببینید فلانی همش رو انجام داده شمام میتونید!

استاد: فلانی دیر اومدی اما وقتی اومدی خوب اومدیا!

من: استاد 6 واحد دارم باهات شما یه نمره خوب بده من اصلا باهات تا هر جا بگی میام!

(خنده ی حضار)

استاد: پاشو مشکل خانوم ها رو برطرف کن!

من : استاد من با خانوما مشکل دارم نمیرم!

استاد : پاشو کلاس نزار!

من : استاد خدافظی من امتحان دارم برم . . .

ذارت! (صدای بسته شدن در کلاس)

پ.ن:

کل ترم فکر کنم 4-5 جلسه رفتم سر کلاسش! تهدید به صفر کرده بود . . .

الان با من خوبه دوسم داره :دی