حس اون روز رو دارم
دیدار اول
زیر نم بارون!
پ.ن:
نمی شود یکبار دیگر تجربه ات کنم؟!
نفهمیدم کی ساعت شد 2
نفهمیدم بنده خدا چی میگفت!
همیشه تو این مواقع یکی باید درک نکنه که
من تو اون لحظه فقط میخوام تورو نگاه کنم!
نم نم
من بودم و تو و یک دنیا تصور
چه زود تمام شدی برایم
می شود باز
جای خاطراتم، با تو زیر باران قدم بزنم؟!
از تو یک کربلا می گرفتم. . . نه
یک دیدار . . . نه یک نظر . . .نه
. . .
چیزی که بشود نامش را گذاشت کادوی تولد!
ساده می گویم
روز تولدم بدون تو
برای من اصلا، روز نیست . . .
چرا این فاصله کم نمی شود؟
پ.ن:
هنوز هم به خط های موازی دروغ میگویند؟!
+دروغ گفته اند به خط های موازی
در بی نهایت کسی به کسی نمی رسد
::مخاطب ندارد!
اما من خوشم نمیاد!
از این همه نوشتن های بیهوده
که اونقدر ها دور نیست
یا خودتون رو خیس میکنید
یا از خوشحالی می پرید بالا!
حالا ببین کی گفتم!
پ.ن:
بالاخره که میاد! چه بخوای و چه نخوای!
+ مخاطب خاص دارد :
میشه از ما بکشی بیرون؟!
به آغوش تو محتاجم
برای حس آرامش
پ.ن:
گند جدید از نیروی افتضاحی! بخونید :