کلاه قرمزی : معذرت از ته دل !
مجری : چرا نمیری خونه ؟
کلاه قرمزی : آخه دلم تنگ میشه ...
مجری : تنهایی ؟
کلاه قرمزی : آهی ( آره ) !
مجری : منم تنهام ؛ همه فکر میکنن فامیل من شهرستانن... یعنی خودم اینجوری گفتم ؛ ولی منم هیچکس رو ندارم ، عین تو ...
کلاه قرمزی : کاشکی من دایناسورت بودم !
پ.ن:
اشک های من هم به زمین می افتاد ... اما تو سیب را ترجیح دادی!!
تو رو به رویم بودی و من گریه می کردم!