یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

کار عشق!

نه!
کاری به کار عشق ندارم!
من هیچ چیز وهیچ کسی را
دیگر در این زمانه دوست ندارم
انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا هر چیز وهر کسی را
که دوست تر بداری
حتی اگر یک نخ سیگار
یا زهرمار باشد
از تو دریغ می کند
پس من با همه وجودم
خود را زدم به مردن
تا روزگار دیگر
کاری به کار من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می گذارم…
تا روزگار بو نبرد…
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم

پ.ن:

قیصر امین پور

  • یک جنین

نظرات  (۳)

چرا دیگه نمیای امتداد
بعد مدت ها یه نگاه به ارشیو وبت انداختم هم خودم داغون شدم هم معنی خیلی از حرفات رو گرفتم
پاسخ:
شما؟!
جالب بود