یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

عاشقی!

گفت: عاشقی؟

نگاهش کردم

گفت: او هم عاشق توست؟

گفتم: راستش نمی دانم

گفت: ولی احتمالش را می دهی

گفتم: شاید

گفت: من تو را می شناسم تو آدمی نیستی که عاشق دختری از مردم شوی که مطمئن نباشی او هم نسبت به تو احساس دارد


این جمله اش مثل یک مرهم بود روی زخم دلم. دلم می خواست محکم بغلش کنم، اما رویم نشد.

*نه آبی نه خاکی

  • یک جنین

نظرات  (۴)

چه پست خوبی بود.
بیایی و پست ها را بخوونی خوشحال میشم.
مطلبتون خیلی قشنگ بود
اگه رگ داری و مخالفی با سیب زمینی

اگه با دیدن حق خوری آروم نمی‌شینی



اگه وول می‌خوری با اشتها توی کتابا

اگه حال می‌کنی، خواب می‌بینی، روی کتابا



اگه کلّی ازاین جک های دنیا رو تو ساختی

اگه خودت رو تو اشکای بی وقفه شناختی


بابا کله خری، نشونی های من رو داری

چرا ادای آدم سوسولا رو در میاری؟!