تو چه باشی ٬ چه نباشی من تنها یم
اما...
آن زمان که نیستی
با تو در خیابان راه می روم... گریه می کنم!!! می خندم
با تو از سیاست و قیمت گوشت حرف می زنم
از راز هایم...!!!
آن زمان که نیستی
با تو در خیابان های این شهر راه می روم...
.
.
.
با تو تهران آرمانی ترین شهر رویاهایم می شود!!
آن زمان که نیستی
با تو در خیابان ها -دست در دست- راه می روم
بی آنکه کسی از ما سندی بخواهد!!!
پ.ن:
آخرین یادگاری را کوبیده اند و ساختمان هفت طبقه کاشته اند!!!!!
دُزِ اعصابتون پایین اومده!
خدا می داند چه آورده اید به سر دل!...