یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

بایگانی مطالب

شب!

بعد از ظهری که پایان گرفت...

چه دوزخی ست شب!!

 

زمان ! چه بی رحمانه جاودان بودن هر چیز را نفی میکند...

من تو را عاشقم نه خاطراتت را!

پ.ن:

امشب اما

مثل هر شب نبودی

به هر حال

خیلی وقت بود مرده بودی!

دریا!

دریا را عشق است

با شوخی جزر و مد هایش

که خیس میکند دامن خاطرات بی ازار را

شاهد علاقه اش به او

کلاغ روی درخت همسایه بود!

پیاده رو های تکراری  تکرار آغوش بازی های نا شیانه ماست.ما تکرار عشق های بی سرانجام کودکی و

عشق های کودکی تکرار پاکترین عشق هاست.

 

(آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند)

دلیل!

بیا برای هم بمیریم...

این بهترین دلیل برای مردنه!!!!!

پ.ن:

برشت،چخوف،چه گوارا،مارکسیسم،سکیولاریسم ....

به من چه که اینا چی گفتن!

بزرگترین دغدغه ی این روزهای من تویی!

سیل!

سیل آمد.

او را برد.

می نشینم...!

می نشینم تا سیلی دیگر...

شاید!

من به تو دل بستم

این حکم است

تو به من دل بستی

این فرض است

این معادله حل شدنی نیست...!!!

باید بفهمم که

هر کسی از ته دل داد نزده خدایا به دادم برس

پ.ن:

فرق داره

درد داره

سختی داره

+داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست!

از اینجا احمق بودنت شروع میشود:

وقتی میفهمی موجود دیگری را بیشتر از خودت دوست داری