یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

بایگانی مطالب

گاهی!

گاهی حرفهایی که زده می شود را

کسی بهتر در جایی دیگر گفته

گاهی جملاتی که در ذهن نقش می بندند و می روند حسرتی می شوند برای آدم

حسرت نوشته نشدن

فراموش شدن

جملاتی که شاید بهترین تفکرات آدم ها باشند!

(2)

او بخندد و بگوید : اووه، کی می رود این همه راه را؟
می گویم : من!
...
من از فرصت استفاده می کردم و می گفتم : خب، حالا که خندیدید، یعنی لبخند زدید، می توانم ازتان بپرسم آدرس منزلتان کجاست که بنده خانواده را بفرستم خدمتتان؟ یعنی خدمت خانوادتان؛ نگران نباشید، خودم هم البته می آیم تا به اتفاق مراسم چای آوردن شما را و چای خوردن مرا اجرا کنیم. سنت پسندیده ایست که باید اجرا شود!

*نه آبی نه خاکی

(3)

گذشت زمان، هر چقدر هم طولانی، هر چند به اندازه ی یک نصفه روز نه تنها مرا از او غافل نکرده که بیشتر در او غرق کرده است

درباره ی او نوشتن هوای نیمه شب را می طلبد!

پ.ن:

تو یا دعای تو چه قدرتی دارید!
دلم می خواهد برگردم!
*نه آبی نه خاکی

(4)

عاشق شو، جوری عاشق شو

که انگار خاک بر سر تر از

تو، وجود ندارد

پ.ن:

ندارد!

(5)

دوستش دارم ، اما ندارمش!

مثل تمام نداشته های دوست داشتنی ام . . .

ای کاش

پ.ن:

من محو تو بودم و بس!

(6)

برای اینکه سرت بر زمین نیفتد

نی به تاب زلف تو درگیر بود بهتر بود

سرت به نیزه که دیدم به خویش گفتم اگر

اسیر در غل و زنجیر بود بهتر بود

گلوی کوچک تو جا برای نیزه نداشت

به جای نیزه اگر تیر بود بهتر بود

تمام حنجرت از تیر رشته رشته شده

به دست حرمله شمشیر بود بهتر بود

پ.ن:

گره گشای همه ی عالم!

دستمو بگیر مثل همیشه

(7)

در به درم یه عمره برای یک نشونت

پ.ن:

آقای من کجایی؟

+ حیف باشد . . . که تو یار من و من یار تو

(8)

بگذار!

خدایا

امشب رو با من باش

لطفا . . .

خیلی بهت نیاز دارم!

پ.ن:

گذاشتیم

گذشتیم!

+"ای انسان! آن چه از نیکی ها به تو می رسد،از طرف خداست و آن چه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست...(نساء/79)

(9)

لطمه!

چقدر دوست دارم

به زودی (مثلا همین الان!)

روضه ی سنگین با مداحی حاج سعید

خودم رو بزنم! یعنی بزنم ها . . .

پ.ن:

دخترت داره نگاه میکنه واویلا

زیر خنجر تو صدا میزنی یا زهرا

من کنم رو سوی مدینه و گویم

یا جدا! هذا حسین مقطع الاعضا . . .

(10)