رخصت!

تیشه تیز کردم

کوه هم نشان کردم

رخصت ِ کندن می دهی ؟

. . .

عشق بازی ام با کلمات را نمی بینی ؟

لعنتی کمی حسود باش و برگرد

پ.ن:

می خوام با تو ماشَم

کودک!

کودک درونم دلتنگی می کند برایت

بچه است دیگر ، نمی فهمد جدایی یعنی چه …

بیا

بیا من مترسک می شوم!! همه بازی ها را تو خواهی برد...

من

بعضیا رو خدا روشون کلی وقت گذاشته با فتوشاپ درست کرده

یه عده هم مثل من رو عجله ای با Paint ویندوز درست کرده

اینه عدل خدا ؟

دلتنگی

دلتنگی برای تو

تنها ، بی خوابی بود

برای من 

تنها بیداری ..

عوضی!

میدونستم همه عوض میشن

اما تو عوض نشدی

عوضی شدی

پ.ن:

مسلما مخاطب این پست یک نَر است!

اسم جدید!

میخوام اسم اینجا رو بزارم مغز نوشته های یک جنین!

لعنت!

لعنت به من

و باز هم لعنت به من

و باز

. . .

پ.ن:

لعنت!

یاد 9!

یادمه قدیما بعضیا از سادگی و صداقت بچگیم سو استفاده میکردن و حرف میکشیدن ازم!

الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم...

پ.ن:

قدیم تر ها میشد اعتماد کرد به کسی!