بازدید داشت!
اسنادشم موجوده :دی
پ.ن:
بگم؟ بگم؟ اون موقع ها انتخابات بود!
ما فقط همیشه حسرت داشتن یه خواهر بزرگتر هم خون و تنی رو خوردیم!
خدا
نمیشه یه 22-3 سال برگردیم عقب ننمون قبل ما یه آبجی بزاید برامون؟!
اونقد دلم میخواد باهاش درد و دل کنم!
یعنی شرفه اون آفتابه
بیشتر از خیلی از آدم نماهای الانه!!
پ.ن:
جدیدا مطالب یکی از وبلاگامون زرت و زرت داره پخش میشه تو نت!
بعد به یارو پیام میدی که عمو جان اون خاطره ای که عینا کپی کردی صاحاب داره!
میگه آره دیگه خودمم!
[شکلکه قهقهه] خاطره دزدی ندیده بودیم!
گفتم همینه که شکمت با 20 کیلو چربی اضافه چسبیده به کمرت؟!
ناراحت شد!
پ.ن:
یا نمی دونن مملکت چیه یا قحطی به چی میگن!
اضلا خوب میشه ها
هرکی اضافه وزن داره ردیف میشه هیکلش مفت و مجانی :دی
هنوز دست چپم خوب نشده
دست راستمم بریدم!
:دی
جدیدا کلی دست و پا چلفتی شده ایم!
پ.ن:
اومدم این قرصه رو در بیارم بخورم
آلمینیومه جلدش دستمو خیلی تمیز برید!
هر چی بلد بودم رو اونقدر تکرار کردم که هیچ لذتی نمی برم دیگه ازش!
پ.ن:
اونقدر رذل شدم که بیا و ببین!