سنگ تمام می گذارد
برای دلتنگی هایم ...
راه می رفتند
می خندیدند
به یاد آنان که خاطره داشتند
که خاطره ساز یودند ...
کسی را پایین نکشید!
و تمام غذاهایمان
بی عشق سرو می شوند ...
دلتنگی
وقت شناس است ...
تا ابد کوته بماند دستم از دامان او
پ.ن:
امیدوار تر می شم!
شناخته باشی!
همین!!
غرق تو میشم بلکه دریا شم
میدهد؟