رفقا نشستن که من
کی دستم بند میشه
یه شامی ناهاری چیزی چتر ما شن!
پ.ن:
برای هیچ کسی
نمیخوام توضیح بدم
مفهومه؟!
پ.ن:
اگر خدا بخواد تابستون 60 روز مشهد خادمم
بعدشم ایشالا سفر کربلا . . .
پ.ن:
دیگر از دست تو "مِی" نمی نوشم ...
دو تا موضوع با مزه توش بود یکی نکاتی که توش نوشته بودم از قدیم ندیما و یکی هم دو تا دو بیتی!
آن زلف شکسته را تو بر یک سو زن
بر هر دو طرف مزن تو بر یک سو زن
گر آتش عشق تو فتد یک سوزن
یک سو همه مرد سوزد و یک سو زن
+
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار یا یار به من
یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم
پ.ن:
هنوز متعجبم این دوتا اونجا چه میکنه
یعنی ما و این چیزا؟ :دی
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
پ.ن:
خواب غواص های فجر 8 . . .
خوابی از تخریب چی ها مست مست
خواب گردانی که خط را می شکست
خواب دورانی که بودم در ستیز
خواب ماندن در پس یک خاکریز