یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

بایگانی مطالب

دل نبند

دل را اگر ببندی وحشی می شود

و یک روز بلاخره فرار می کند

نمیدانم من واقعی کیست؟

کسی که در این وبلاگ زندگی میکند یا کسی که این وبلاگ را مینویسد

تضادهایمان، آرزوهایمان و رفتارهایمان آخر یکی نیست... با هم اختلاف سلیقه داریم

از خودم میپرسد که واقعا کیستی، خودم هم نمیدانم...


پ.ن:

خیلی‏ها وبلاگ می‏نویسند که دیگری حرف‏هایشان را بشنود، منظورشان را بفهمد!

تعداد کمی هم هستند که می‏نویسند چون احساس می‏کنند باید بنویسند

نمی‏خواهند کسی حرفشان را بشنود و اگر کسی شنید منظورشان را بفهمد...

کمی

خیال پرواز

در اوج بی نهایت سقف چشمانت را میخواهم!

چشم هایی غمگین

دست هایی خالی

دلی پر ...

دلی دارم در آتش لانه کرده!

به خدا . . .

باران باشد

تو باشی

یک خیابان بی‌انتها باشد…

به دنیا می‌گویم…

خداحافظ !

عاقبت یک جایی ،یک وقتی، دلت اهلی یک نفر می شود ...
ولا خرج حبک من قلبی

پ.ن:

ما قطعت رجایی منک . . .

چقدر حالم بد میشه زمانیکه یک نفر تمام ذهنیت مثبتی رو که بهش دارم خراب میکنه!