دل نبند دل را اگر ببندی وحشی می شود و یک روز بلاخره فرار می کند |
نمیدانم من واقعی کیست؟
کسی که در این وبلاگ زندگی میکند یا کسی که این وبلاگ را مینویسد تضادهایمان، آرزوهایمان و رفتارهایمان آخر یکی نیست... با هم اختلاف سلیقه داریم از خودم میپرسد که واقعا کیستی، خودم هم نمیدانم... پ.ن: خیلیها وبلاگ مینویسند که دیگری حرفهایشان را بشنود، منظورشان را بفهمد! تعداد کمی هم هستند که مینویسند چون احساس میکنند باید بنویسند نمیخواهند کسی حرفشان را بشنود و اگر کسی شنید منظورشان را بفهمد... |
کمی
خیال پرواز در اوج بی نهایت سقف چشمانت را میخواهم! |
چشم هایی غمگین
دست هایی خالی دلی پر ... |
دلی دارم در آتش لانه کرده! به خدا . . . |
باران باشد تو باشی یک خیابان بیانتها باشد… به دنیا میگویم… خداحافظ ! |
عاقبت یک جایی ،یک وقتی، دلت اهلی یک نفر می شود ... |
ولا خرج حبک من قلبی پ.ن: ما قطعت رجایی منک . . . |
چقدر حالم بد میشه زمانیکه یک نفر تمام ذهنیت مثبتی رو که بهش دارم خراب میکنه! |