کِرم!

گاهی وقتا فکر میکنم

یه عده ای نشستن

یا وایسادن

یا دراز کشیدن

فقط و فقط زندگی میکنن برای اینکه

به من کِرم بریزن :(

پ.ن:

خدایا!

ما این همه زاری کردیم

نشد که نشد

حالا که اشکمونم دیگه در نمیاد چه غلطی بکنیم؟!

خدایی دیگه! چی میشه بهت گفت؟ زورت زیاده!

دیکتاتور!

[زبون درازی!]

غُر!

همیشه اتفاقای به ظاهر بد

تو بهترین لحظه ها میفته

به قول یه دوستی

اون روزی که داشتن شانس تقسیم میکردن ما خواب موندیم

یه قاشق هم نرسید به ما!

پ.ن:

خدایا!

 الان فقط دوس دارم غُر بزنم! میشه برداشت آزاد نکنی؟!

:((

خدایا نمیتونم . . .

یعنی نمیخوام

:(

مشکل!

دیدین اینایی رو که پول و کارت و رسید رو از عابر بانک میگیرن بعد همینجوری زل میزنن به دستگاه ؟

اینا مشکلشون چیه دقیقا ؟ باورشون نمیشه کارشون سریع راه افتاده یا منتظرن دستگاه بازم پول بده ؟!

تو!

کسی هم نباشد خیالی نیست!

تو باشی

همه هستند!

دیشب!

هوای بارونی

خیابون ولیعصر

همین و بس!

شکست!

ناگهان شکست

استخوان‌های روحم

در قفس‌های پیش ساخته

دنیا

. . .

آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد

کاش می آمد و از دور تماشا می کرد

هاها!

اینجا الان هوا تاریک شده

صدای جیر جیرک ها خیلی زیاده

صدای آب همینطور!

و من غلام این علم و صنعتم که تو اینجا هم دسترسی به نت هست!

نیست!

یا من خیلی حالیم نیست

یا من خیلی حالیم نیست!

از این دو حالت که خارج نیست

پس من خیلی حالیم نیست!

خودمم فکر میکنم خیلی حالیم نیست

خیلی که نه اما زیاد حالیم نیست

اه

حالیم نیست دیگه

لطفا مزاحم نشوید!