به درد قدم زدن هم نمی خورد
بی تو ...
تا بگویم:
دیگر ....
در انتظار آغوشت!
چه بدانی ...
چه ندانی ...
دوستت دارم ...
مثل بی تابی آدم به گناه ...
مثل بی قراری پرنده به پرواز ...
این همه کوچه ... خیابان ... بزرگراه ... وقتی نمی توانند تو را به من برسانند ...
این همه کوچه ... خیابان ... بزرگراه ...
وقتی نمی توانند تو را به من برسانند ...
رویا را به خیال ... ومن را ... به تو میرساند ...
رویا را به خیال ...
ومن را ...
به تو میرساند ...
چشم هایت
همین تک بیت عاشقانه...
نه شعر ...
هیچ کس حال مرا نمی فهمد ...
چون فرداهایشان
جمعه هایی است که بی تو می گذرند!
نوشتم
پاک کردم!