یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

یک جنین

مغز نوشته های یک جنین

آخرین نظرات

۳۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

نمیدانم من واقعی کیست؟

کسی که در این وبلاگ زندگی میکند یا کسی که این وبلاگ را مینویسد

تضادهایمان، آرزوهایمان و رفتارهایمان آخر یکی نیست... با هم اختلاف سلیقه داریم

از خودم میپرسد که واقعا کیستی، خودم هم نمیدانم...


پ.ن:

خیلی‏ها وبلاگ می‏نویسند که دیگری حرف‏هایشان را بشنود، منظورشان را بفهمد!

تعداد کمی هم هستند که می‏نویسند چون احساس می‏کنند باید بنویسند

نمی‏خواهند کسی حرفشان را بشنود و اگر کسی شنید منظورشان را بفهمد...

مخاطب خاص دارد!

دقیقا دیشب داشتم یک سری از خاطرات رو حذف میکردم!

کلی یادت افتادم خندیدم

داستان سر اون اوایل بود و اینکه من چقدر چرندیات می نوشتم اینجا ، کل کل هم زیاد بود البت!

خلاصش میشه اینکه

حالمان خوب است

غم و غصه هم زیاد میخوریم

اما چون کاری نمیتونیم کنیم سعی میکنیم لذت ببریم!

همه چی هم آرومه و اینا!

پ.ن:

نه! رفتی بعد از این همه وقت اومدی اینجا که چی؟!

طرف زده برجکمون رو چند ماه پیش پرونده بعد حال میپرسه!

مملکته داریم؟

درد که هیچی

کلی هزینه مونده رو دستم!

اصلا

تو که نیستی همه ی درد هام پر هزینه می شن!
عاقبت یک جایی ،یک وقتی، دلت اهلی یک نفر می شود ...
اصن بعضی وختا یه آدمایی پیدا میشن که در مقابلشون به گفتن این جمله اکتفا میکنی

و اون جمله اینه : صد رحمت به خر

خر من ز فرط خستگی نای عرعر نداره!!

اصلا زندگی یعنی پشم!

اونم چه پشمی . . . .


کاش کسی میفهمید که وقت دلتنگی. . . وزن یک آه چقدر سنگین است!!!

پ.ن:

تو

هیچ!

کمی

خیال پرواز

در اوج بی نهایت سقف چشمانت را میخواهم!

چشم هایی غمگین

دست هایی خالی

دلی پر ...

بهترین شبکه ی زنجیره ی صدا که میشه بست برای هیئت صدای پینگ پونگیه !

یعنی میترکونه ها!!


پ.ن:

فقط 2 روز ...