25 ساعت و 18 دقیقس که بیدارم!
یه ثانیه هم نخوابیدم . . . .
سر گیجه گرفتم کمی
عضلاتم کمی لرز گرفته
گیج میزنم زیــــــــــــــاد
پ.ن:
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهی . . . .
پره از نفرت و نا امیدی!
قدیمتر ها بهتر می نوشت!
همه اش تقصیر افکار احمقانه اش در سیاست است
بسکه خود را همه چیز دان فرض می کند
و دوستانش را علمای محض!
خدا من رو هدایت کنه!
حس اون روز رو دارم
دیدار اول
زیر نم بارون!
پ.ن:
نمی شود یکبار دیگر تجربه ات کنم؟!
نفهمیدم کی ساعت شد 2
نفهمیدم بنده خدا چی میگفت!
همیشه تو این مواقع یکی باید درک نکنه که
من تو اون لحظه فقط میخوام تورو نگاه کنم!
نم نم
من بودم و تو و یک دنیا تصور
چه زود تمام شدی برایم
می شود باز
جای خاطراتم، با تو زیر باران قدم بزنم؟!
از تو یک کربلا می گرفتم. . . نه
یک دیدار . . . نه یک نظر . . .نه
. . .
چیزی که بشود نامش را گذاشت کادوی تولد!
ساده می گویم
روز تولدم بدون تو
برای من اصلا، روز نیست . . .
چرا این فاصله کم نمی شود؟
پ.ن:
هنوز هم به خط های موازی دروغ میگویند؟!
+دروغ گفته اند به خط های موازی
در بی نهایت کسی به کسی نمی رسد
::مخاطب ندارد!
اما من خوشم نمیاد!
از این همه نوشتن های بیهوده